سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طـــومـــار

استفراغات یک ذهن معمولی
صفحه خانگی پارسی یار درباره

یک سر و دو گوش - 2

از توی یکی از کشو ها قوطی خلال دندان را آورد ، گرفت به سمت و گفت : " بزن تو چشمش... " در چشمهای مادر نگاه میکردم. تعجب کرده بودم . گفتم حتما تاثیر شوکی است که بهش وارد شده. گفت : "تو چشمش که بزنی ، رستمم باشه میخوابه..." آمدم از دستش بگیرم که پدرم قوطی را قاپید . گفت : "کار این نیست" بعد هم رفت از توی بساطش یک کش برداشت و تیر کمانی درست کرد که به مبارزه ی این یل پیلتن برود . راه پله های پشت بام را سریع گرفت و رفت بالا . چند تا تیر اول که به سمت خرگوش پرت کرد هیچ کدام به هدف ننشست . خرگوش که فهمیده بود قصد آسیب رساندن بهش را دارد ، پشت را کرد به ساختمان و عقب عقب حرکت میکرد . داشت خانه را تکان میداد و به عقب میبرد . همسایه ها همه از در و پنجره آویزان شده بودند برای تماشا . اکثریت داشتند از این صحنه ها فیلم برداری میکردند . به فیلم های هالیوودی میمانست.  همینطوری که پدر داشت تیر دیگری آماده میکرد ، تکان دیگری به خانه داد و پدر در وضعیت نا متعادل تیری پرت که به محض نیم رخ شدن خرگوش توی مردمک چشمش نشست و خون پاشید بیرون . خون خرگوش نارنجی رنگ بود و رقیق . میپاشید به در و دیوار . خرگوش تقلا میکرد که خلال دندان را از توی چشمش بکشد بیرون . در حین همین تقلا ها که سرش را تکان میداد ، سر خلال دندان به جایی گیر کرد و باعث شد که حفره توی چشمش بزرگتر شود و به طبع آن خون بیشتری بیرون میریخت . خرگوش سفید رنگ ، نارنجی شده بود . پدرم را از این موفقیت ، شور و شعف فرا گرفته بود. در همین میانه یک تیر دیگر هم به چشم دیگر خرگوش ول کرد . خرگوش دیگر از کار افتاده بود . نشست زمین . ما هم که موقعیت را مناسب دیدیم سریع خودمان را به حیاط رساندیم و دست و پای خرگوش را بستیم . خرگوش هنوز بزرگ بود اما دیگر خطری نداشت . چکار باید میکردیم ؟ پدرم گفت :" باید هویج ها را خالی کنیم "  - " چطوری ؟ "  + "تماشا کن "  رفت از توی اتاق پر طاووسی که توی گلدان بود را آورد و کرد توی دهان خرگوش . چند دقیقه ای گلوی خرگوش را قلقلک داد . خرگوش شروع کرد به بالا آوردن محتویات معده . تا 8 ساعت هویچ بالا می آورد و کوچک تر میشد . انقدر بالا آورد که شد همان اندازه ای که دیروز بود . اما چشمهایش کور ماند . این کوری برایش بد بود ، اما دیگر نمیتوانست هرچه که هست و نیست را ببلعد . فقط میتوانست مقدار غذایی که جلویش میریزیم را بخورد.