سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طـــومـــار

استفراغات یک ذهن معمولی
صفحه خانگی پارسی یار درباره

قــاعده بی قـــاعده

    نظر

 

 

همیشه سعی کردم خاکستری باشم . نه سفیـدِ صلح نه سیاهِ جنگ
جوری باشم که نه کسی عاشقم باشد نه کسی از من متنفر باشد...
اینطوری مثل یک حساب پاک ، نه از کسی طلبی دارم ، نه کسی از من
حسنش هم این که حساب و کتاب لازم نیست . خط قرمز یا خط زرد دور کسی نمیکشی ، کسی دورت نمیکشد 
از کسی حساب نمی خواهی ، کسی از تو حساب نمی خواهد
از کسی حساب نمی بری ، کسی از تو حساب نمی برد
رابطه ها ، یک خط صاف میشود 
اما بد ماجرا اینجاست که هیچ وقت نمیشود توی یک چار چوب سفت و محکم زندگی کرد
بعضی وقتها ، یک کسانی هستند که این قاعده ها را زیر سوال میبرند
استثنا می شوند !!!!
می آیند ، قاعده ها را می شکنند 
می روند ، .... 
کسی قاعده ی وجودی ام را به هم ریخت
کسی که حالا امروز از ترس دیدن دوباره چشمانش ، راهم را کج میکنم...
مبادا دوباره قاعده به هم بریزد ، زندگی به هم بریزد ، حال ، دنیا ...